یکی از ابزار تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف در سازمانها، بررسی چارت سازمانی میباشد. معمولا در سلسله مراتب سازمانی شما میتواند ارتباط بین واحدهای سازمان را به صورت آبشاری (سلسله مراتبی) مشاهده نمایید. هدف اصلی از تدوین این چارت نمایش شرح فعالیت های یکسانی از یک گروه سازمانی میباشد. برای مثال وظیفه افرادی که در واحد فناوری اطلاعات فعالیت میکنند ارائه خدمات فناوری اطلاعات به سازمان میباشد.
انواع چارت
به صورت کلی نمودارهای سازمانی به دو دسته تقسیم میشوند. نمودارهای که در آن واحدهای سازمانی لیست شده اند و نموداری که در آن نمودار سمتی قرار داده شده است. معمولا بین ساختار سمتی و ساختار واحدهای سازمانی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. به تجربه مشاهده کرده ام که معمولا این دو را باهم اشتباه میگیرند.
ساختار دپارتمانی
در چارت دپارتمانی صرفا واحدهای سازمان تعریف میشوند و مشخص میگردد هر واحد زیر مجموعه چه واحدی است. ریز کردن واحد ها به قسمت های کوچکتر کار بسیار سودمندی است ولی سبب ایجاد بروکراسی بیش از انتظار در سازمان خواهد شد و نمودارهای سازمانی بسیار بزرگ میگردد. این نوع چارت بیشتر مربوط به سازمان های می باشد که در اصلاح به آنها Perdictive گفته میشود.
ولی در بعضی از سازمان ها که در اصطلاح چابک (Agile) میباشند تعداد واحدهای سازمانی بسیار کم میباشد و معمولا در یک سطح و کنار یکدیگر قرار خواهند گرفت.
ساختار سمتی
در چارت سمتی هدف تعیین مسئول وظابف افراد است که در اصطلاح به آن Account گفته میشود و نقش نظارتی بر زیر مجموعه خود دارد. معمولا برای هر واحد یک درخت سمتی ایجاد میشود و چون واحدها هم یک ساختاری درختی دارند می توان این دو را بایکدیگر ترکیب کرد و یک ساختار درختی از سمت های سازمان ایجاد نمود.
چارت سمتی سازمان
میتوان از چارت سازمانی علاوه بر تعیین شرح وظایف میزان مشارکت آنها در فرآیند را نیز استخراج نمود.